خاطرات این چندروز
سلام سلام
من آنیتا هستم ( همونی که بیشترین پست هارو گذاشته!!) من نمیدونم چرا
این روزا اینجوری شده ؟ آرمیتا انگار با من لج شده . من خیلی دوسش دارم
اما از این رفتاراش خیلی بدم میاد مثلا" من میرم پیش مامان , اون بوسم
میکنه سریع قهر میکنه و میره تو اتاقش !!! منم دوست ندارم قهر کنم ولی میرم
دم اتاقش در و باز نمیکنه و من نمیدونم چکار کنم بعدش هم به مامان میگم
مامان برو آرمیتا رو هم بوس کن ناراحت نباشه ( چقدر فداکارم من !!!!!)
تازه دیروز هم به خاطر اون من کلی دعوا شدم آخه زده جادستمالی
شکستنی مامان رو شکونده و بعد فرار کرده !!! من اومدم ببینم چی شده
که متأسفانه مامان فکر کرد من شکوندم . اما بعد حقیقت رو گفتم . حالا هم
که شیکوندیم براش یک چیز دیگه خریدیم خدا کنه این رفتار آرمیتا عوض شه
دیگه خسته شدیم ... البته باهاش حرف زدم فکر کنم یک کمی تأثیر داشت!
برای مامان هم یک کادو ( گلدون و گلش ) خریدیم که ناراحت نباشه .....
نظر یادت نره دوستم !