❤آرمیتا و آنیتا❤❤آرمیتا و آنیتا❤، تا این لحظه: 19 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره
❤وبلاگ جون❤❤وبلاگ جون❤، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

◕‿◕ خاطرات دوقلوها ◕‿◕

عید نوروز

    سلام بابت تاخیر طولانی معذرت میخواهیم درگیر درس و مشق و...بودیم. امیدوارم دلخور نشده باشید.از نظرات قشنگتون هم ممنونیم. عیدتون مبارک دوستان خوبم امیدوارم سال خوبی رو اغاز کنید... من خیلی خوشحالم چون قراره به مسافرت بریم و کلی خوش بگذرونیم!           ...
20 اسفند 1393

بولینگ صدف

سلام جاتون خالی امروز من و دوستانم با هم دیگه به اردو رفتیم میخیلی خوش گذشت ما رفتیم به بولینگ صدف !  کلی بولینگ بازی کردیم و خلاصه خیلی خوب بود . اونجا هم کلی تنقلات خوردیم و بولینگ و فوتبال دستی هم بازی کردیم  بعد مامان ما هم اومده بود اونجا ! یک چیزی را هنوز نگفتم ، مامان علاوه بر خانه داری جزو انجمن مدرسه هم هست و مامان هم اونجا بود . از ما کلی عکس گرفت هر وقت عکسارو ریختم  میذارم     ...
1 بهمن 1393

بانک جایزه و تولد پسر خالمون

سلام دوستان خوبم . من و انیتا امروز با امتیازاتی که جمع کرده بودیم ، کلی جایزه خریدیم ، جاسوییچی توپ ، اتود ، مداد ، خط کـــش ، دستمال برای تمیز نوشتن ،خط کش ، خـــــــــــودکار و ..... و روز جمعه هم تولد پسر خالمون رایان و داداش گلش آبتین جون  بود  خیلی خوش گذشت اما فقط میتونم عکس کیک را بذارم چون بقیه عکس ها مناســـــب نیست  کیک رایان جــــــــونی :   ...
30 دی 1393

جریان باربی

  سلام دوستان خوبم . امروز منو انیتا یک هنر یه خرج دادیم . با کلی روسری های مامانمون و صندلی و باربی یک استدیو ی بامزه درست کردیم !          ...
23 دی 1393

خاطرات این چندروز

سلام سلام من آنیتا هستم ( همونی که بیشترین پست هارو گذاشته!!) من نمیدونم چرا این روزا اینجوری شده ؟ آرمیتا انگار با من لج شده . من خیلی دوسش دارم   اما از این رفتاراش خیلی بدم میاد  مثلا" من میرم پیش مامان , اون بوسم میکنه سریع قهر میکنه و میره تو اتاقش !!! منم دوست ندارم قهر کنم ولی میرم دم اتاقش در و باز نمیکنه و من نمیدونم چکار کنم  بعدش هم به مامان میگم مامان برو آرمیتا رو هم بوس کن ناراحت نباشه  ( چقدر فداکارم من !!!!!) تازه دیروز هم به خاطر اون من کلی دعوا شدم  آخه زده جادستمالی شکستنی مامان رو شکونده و بعد فرار کرده !!! من اومدم ببینم چی شده که متأسفانه مامان فکر کرد ...
22 دی 1393

دختر خالمون

سلام دوستان خوبم . روز جمعه من و آرمیتا و دختر خاله ی گلمون آدرینا جون رفتیم پارک خیلی خوش گذشت اما نتونستم عکس بگیرم فقط عکس خودشو از تابستون داشتم : بستنی خورده خانومی ببین چکار کرده !!!         ...
22 دی 1393